اباریق- علوم قرآن و حدیث



در زمان معتضدعباسی»لعنت الله علیه، بازرگان پیری از یکی از سران سپاه مبلغ زیادی طلبکار بود و به هیچ وجه نمی توانست وصول کند، ناچار تصمیم گرفت به خود خلیفه متوسل شود، اما هر وقت به دربار می آمد دستش به دامان خلیفه نمی رسید، زیرا دربانان و مستخدمین درباری به او راه نمی دادند.

بازرگان بیچاره از همه جا مأیوس شد و راه چاره ای به نظرش نرسید، تا این که شخصی او را به یک نفر خیاط در سه شنبه بازار» راهنمایی کرد و گفت این خیاط می تواند گره از کار تو باز کند. بازرگان پیر نزد خیاط رفت. خیاط نیز به آن مرد سپاهی دستور داد که دین خود را بپردازد و او هم بدون معطلی پرداخت .این جریان بازرگان پیر را سخت در شگفتی فرو برد؛ با اصرار زیاد از خیاط پرسید: چطور است که این ها که به احدی اعتنا ندارند فرمان تو را اطاعت می کنند؟»

ادامه مطلب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آشیونه سیمرغ سه کنار مطالب اینترنتی اخبار فناوری فوری «دانش جویان واقعی» عنوانی است برای افرادی که قصد رشد دارند مرجع تخصصی برنامه نویسی و سئو کامل ترین سایت آهنگسازی و خوانندگی My world 87816534 اجناس فوق العاده